- غریب خانه
- جایی که غریبان در آن بسر برند خانه غرباء
معنی غریب خانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عالم غیب، در فلسفه جهان دیگر، مقابل عالم شهادت، عالم آخرت
بیمارستان
محل گرد آوری رکابها انبار رکاب
میخانه، میکده، خم خانه
جایی که در آن سکه ضرب می کنند
فرزند شخص غریب، فرزند کولی، کنایه از حرام زاده
غر زاده موله زای (حرامزاده)، لولی زاده کولی زاده فرزند غریب، زاده کولی، زاده زنا حرامزاده (وجه تسمیه آنکه مسافران و غریبان با کولیان اختلاط می کردند)
نهانخانه، سرای دیگر
بیمارستان بیمارستان دارالشفا: میرزا علی اکبر حکیمباشی مریضخانه. یا مریضخانه بلدی. بیمارستان شهر
طرب سرای، جای شادی و طرب، محل عیش و عشرت
زراب خانه میخکده ضرابخانه دار الضرب
درخور غریب، برای مثال نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم (حافظ - ۶۶۶) ، به روش غریبان مانند غریبان
بی کسانه، بیگانه وار در خور غریب: مویه های غریبانه، هر چیز سزاوار بگدایی و مفلسی، بطرز غریبان: غریبانه رفتار می کند
خانه غیب، عالم غیب، نهانخانه